پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

پرنیا عشق مامان و بابا

دخترک شیطون

مامانی تازگیا خیلی کارات شیرین شده از جمله این که همش به سیم بلندگوی سینما خانگی گیر میدی و همش میری و میکشیش چند بار هم کم مونده بود گلدون بامبو رو که سیم از پشتش رد میشه بندازی   من نمیدونم چطوری همش سیم دورت میپیچه و من مجبور میشم بیام نجاتت بدم اینم چند تا عکس به عنوان سند           ...
10 تير 1392

نه ماه و نیمگی نفسم

امروز دخترم 9 ماه و نیمه شد هورااااااااااااااااااااااااااا دیروز نیمه شعبان بود و ما عصر با هم رفتیم پارک تا شما یه کم هوای آزاد بخوری و سرسره بازی کنی سر راه یه جعبه شیرینی خریدیم بردیم دادیم به ایستگاه شیرینی و شربت تا پخش کنن برگشتنی هم کلی شربت خوردیم     و یه لیوان هم واسه بابایی آوردیم از خبرهای دیگه اینه که بچه دایی حمید بیست و دوم انشالا به سلامتی  به دنیا میاد قرار شده اسمشو بذارن کیانا که قراره هم بازی دختر گلم بشه روزا همینطور داره میگذره و دخترم داره بزرگ میشه و هر روز کارهاش شیرین تر میشه صبحها با یه خنده خوشگل از خواب بیدار میشی با چشمهای پف کرده که من عاشق این صورت بامزت هستم و اولین کاری که میک...
4 تير 1392

یه کم درد و دل

حس خوبیه اینکه هستی و تمام آرامشی که دارم به من قدرت میده که بتونم ازت محافظت کنم با تمام خستگیهایی که دارم وقتی بغلت میکنم انگار توی جزایر قناری کنار  ساحل نشستم و دارم حال میکنم   دیگه بیدار شدنهای شبانه برای اینکه بهت شیر بدم یا اینکه پتو بکشم روت منو اذیت نمیکنه حتی دیگه به اکثر کارهام میرسم اما دروغ چرا دیگه مثل فبل حس و حال اینکه خیلی کارهارو بکنم ندارم که خیلی بده بذار یه چند خط هم از بابایی برات بگم بابایی خیلی دوست داره راستش یه وقتایی یه کوچولو حسودیم میشه اما نمیخوام اینو بدونه از وقتی تو فرشته کوچولو اومدی تو زندگیمون انگار همه چی قشنگتر از قبل شده و عشق ما هم چندبرابر شده معمولا سعی میکنم قبل از ...
4 تير 1392

نفس

مادری به فرزندش گفت اگر میخواهی قلبت بیرون از بدنت بتپد مادر شو ...         ...
4 تير 1392

مادرانه

وقتی مادر میشی و یه گربه چاق و خپل میبینی به احترام اینکه شاید حامله!! باشه حالا چه از ازدواج دائم و چه از یه صیغه دو ساعته ..به احترامش..نه بابا کلاهتو که بر نمیداری..بلکه با محبت نگاش میکنی و توی دلت حتی میلی به پخخخخخخخخ کردن و جیغ کشیدن براش پیدا نمیشه.. این یعنی سندروم گربه ترسونی که داشتی به برکت وجود این بچه الحمدلله داره رو به بهبودی میره!!!! خدا هم همریض ها رو شفا بده. وقتی مادر میشی دیگه یادت میره که چقدر از گذاشتن بچه روی میز رستوران بدت می اومد..حالا برای اینکه بتونی با بچه خوابیده دو لقمه غذا بخوری مجبوری دخترت رو روی میز بخوابونی و به نگاه های چپ چپ مسوول سالن هم اهمیت ندی چون خواب راحت دخترک روی میز برات مهم تر از کلا ...
4 تير 1392

یه روز خوب در کن

جمعه 31 خرداد به همراه عمه مهری اینا رفتیم کن هوا خوب بود و جایی که  تخت گرفتیم پر از درخت گیلاس و کنار رود بود خیلی خوش گذشت اینم چند تا عکس یادگاری     قربون اون لبات بشم که اینجوری غنچه میکنی  اینجا تو بغل بابایی خوابت برده   ...
2 تير 1392
1